بعد از …!

سلام

آره بعد از مدتی که نبودم این اولین پستم توی سال جدید هست و به دلایلی نتونستم مدتی رو در خدمت جامعه مجازی باشم ، به هر حال الان هم کلی ضد حال خوردم دیدم که وردپرس عزیز فیلتر شده!؟ اولش فکر کردم فقط بلاگ من هست ولی بعد متوجه شدم که تمام بلاگ های وردپرسی فیلتر شدن و ناگهان ضربه بزرگتری به ضد حال قبلی خورد، واقعا نمی دونم می تونم سرویس دهنده مناسب دیگری رو برای انتقال مطالب پیدا کنم؟! یا نه فکر کنم همینطوری ادامه بدم شاید خدا خواست و فرجی نایل شد و وردپرس از دست فیلترینگ نجات پیدا کرد…

من هم امیدوارم و اگه خدا بخواد فردا می رم مشهد و امام رضا ما رو طلبیده و برای این اوضاع و احوال هم دعا می کنم…

حق نگهدار 😉

با 1000 تومان چیکار میشه کرد؟

می دونی تو این دوره و زمونه با هزار تومان چیکار می شه کرد…؟

کرایه تاکسی داد – میوه خرید – یه کارت اینترنت خرید – تنقلات میشه خرید – می شه چرخای ماشینتو باد کرد – و … یا اینکه هیچ کاری نمیشه کرد…؟

تو این دوره زمونه با هزار تومن میشه جون یه کودک مبتلا به سرطان رو نجات داد…

با هزار تومان چی کار میشه کرد ؟

با هزار تومان میشه دردهای یه کودک مبتلا به سرطان رو کمتر کرد و لبخند رو بر روی چهره زیبا و معصومانش آورد.

گلموسسه خيريه حمايت از کودکان مبتلا به سرطان»محک» به عنوان يک سازمان غيردولتي، غيرانتفاعي وغيرسياسي در سال 1370 با شماره 6567 به ثبت رسيد و از همان زمان فعاليت رسمي خود را جهت تسکين آلام کودکان مبتلا به سرطان و خانواده هاي آنان آغاز نمود.

موضوع فعاليت مؤسسه محک ، انجام امور خيريه در زمينه هاي پزشکي، پژوهشي، پيشگيري، درماني، خدماتي، بهداشتي، بيمارستاني، رفاهي و صرفا در جهت حمايت از کودکان مبتلا به سرطان مي باشد.

از شما بازدید کننده عزیز تقاضا دارم در صورتی که سایت و وبلاگی دارید لوگوهای حمایتی محک رو برای فراگیر شدن این مهم قرار بدین.

دنیای درون

دنیای درونم انفدر بزرگ و وسیعه که خودم توش گم می شم…!

جنبش آغوش رایگان؟!

الان داشتم ایمیلم رو چک می کردم که به ایمیلی از طرف گروه ایران ویج برخوردم ، عنوان ایمیل برام جالب بود و خیلی دوست داشتم بدونم محتواش چی هست ، در مورد آغوش رایگان (یا به شکل خودمانی تر «بقل کردن») جنبش آغوش رایگان مربوط به گروهي از آدمهاست که از سال 2004 در بعضي از نقاط عمومي شهر، مثلا در يک خيابان شلوغ يا يک پارک، مي ايستند و پلاکاردي به دست مي گيرند که روي آن نوشته شده » آغوش رايگان». آنها هر که را که خودش مايل باشد، به آغوش مي کشند تا حس کند کسي در اين دنيا او را دوست دارد .

«جنبش آغوش رایگان» که از چهارشنبه سی‌ام ژوئن سال 2004 آغاز شده، بر اساس یک فکر ساده شکل گرفته و هر چهارشنبه تکرار می‌شود. هر کسی می‌تواند برای غریبه‌ها یک بغل مجانی باز کند و با مهربانی دیگران را در آغوش بگیرد و آغازگر روزی خوش برایش باشد.

«جنبش آغوش رایگان» گستره وسیعی دارد. این‌که افراد بتواند امید هم به زندگی را کمی بیشتر کنند. این‌که در این دنیا غریبه‌ها زیاد هم بد نیستند. همچنین با این‌کار مردم به هم نزدیک‌تر می‌شوند و لحظات شادشان را با هم قسمت می‌کنند تا دنیا جای بهتری به نظر برسد.

پ.ن : خیلی وقتا دوست دارم که من هم کسی رو در آغوش بگیرم ولی نمی دونم چرا نمی شه شاید تو فرهنگ ما ایرانی ها نیست که همدیگرو به آغوش بکشیم و فقط با بوس کردن صورت تموم می شه به نظر من این کار خیلی احساس خوبی به آدم می ده امیدوارم این جنبش آغوش به ایران عزیزمون هم کشیده بشه.

لطفا نظرتون رو در مورد به آغوش کشیدن برام بزراید

» برای دیدن بقیه تصاویر و چند کلیپ جالب کلیک کنید «

ای فلک

ای فلک چگونه می چرخی که سر ما گیج می رود…

اولین تویت من

Twitter-Logo

بلاخره با تویتر هم آشنا شدم این اولین تویت من در تویتر هست و من رو می تونید با این آدرس فلو کنید.

فعلا چیز زیادی ازش بلد نیستم دوست دارم بدونم در کل چه امکاناتی داره  و یه جستجویی در این زمینه می کنم و حالا حالا ها خیلی مونده تا یه تویت نویس بشم.

در ضمن توییتر اگه براتون ف/ی/ل/ت/ر بود به این صورت وارد بشید :  https://twitter.com/norozzad یه s بعد از http قرار بدید.

قهرمان…!

دریای آرام ناخدای قهرمان نمی سازد…!

اگه می خوای به جایی برسی باید تلاش کنی نباید منتظر رسیدن آرزوهات باشی ، با منتظر موندن به جایی نمی رسی ، پس تلاش کن…

چیز!

چیز !
چه خوب می شد می تونستم از خیلی «چیزا» رها بشم نه از اون چیزا که چیز داره از اون چیزا که ازش متنفرم ،این چیز اعتماد به نفس من کجاست که انقدر منو چیز کرده ، باید چیکار کنم که این چیز اعتماد به نفسه برگرده…؟

شاید باید بگم :    ا َ چیز مَچیز لاترَچیز    |    برگرد اِی اعتماد به نفس چیز 

فکر می کنم تو دوره خاصی از زندگیم هستم و فکر کنم خیلی از هم سنای من دچارش می شن شاید هم نشن…!؟

در همین حال و هوای «چیز» بودم که تو یه انجمن گفتگو چرخی می زدم که تو قسمت امضاء شخصی ، اینو نوشته بود و خیلی منو تو فکر برد…؟

گفتم: خسته‌ام
گفت: لاتقنطوا من رحمة الله
از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53)
*****************************
گفتم: انگار، مرا فراموش کرده ای!
گفت: فاذکرونی اذکرکم
منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152)
*****************************
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفت: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا
تو چه می‌دانی! شاید موعدش نزدیک باشد (احزاب/63)

من منتظر کشتی نجات هستم تا از این جزیره تنهایی نجاتم بده

فعلا همگی یا حق …

تنهایی …

اگر تنها ترین تنها شوم ،

باز هم خدا هست …

این جمله خیلی زیباییه از دکتر علی شریعتی که خیلی دوسش دارم…

واقعا تو تنهایی همیشه فکرم با خداست ، تو مشکلات همینطور و غیره و غیره…

پس چرا انقدر ناشکری…!؟

خدایا شکرت که همیشه با منی…

شروع کردم بلأخره

سلام

آره سلام خیلی وقت بود که می خواستم یه وبلاگ شخصی درست کنم و توش حرف دلم رو بنویسم و این شروع در روزی هست که در ایران جنجال انتخاباتی و اینجور چیزهاست و این هم یکی از حرف دل های من هست از رای دادن ها و از نادیده گرفتن حق مردم در انتخاباتی که واقعا باشکوه بود.

به قول احسان » تو پرانتز «

آخه اگه دروغی نبوده پس چرا انقدر رسانه های عمومی و… به طور واضح تحریم شده و اطلاع رسانی غیر ممکن !!!

» پرانتز بسته »

و در آخر:

چه بگویم از این دل پر درد که چه ها دارد در خود

و هر روز مغزم را می کند مخدوش و بیخود

خودم گفتما حال کردین